آقا طیب

اینجا فکرهای بلندم را می نویسم

آقا طیب

اینجا فکرهای بلندم را می نویسم

شخصیت قهرمانی

یک جایی خواندم که پول همه چیز را در شما تشدید می کند.یعنی اگر مثلا دست و دلبازید کریم تر می شوید با پولدارتر شدن. اگر رفیق باز هستید رفیق بازتر می شوید. اگر خوشحال هستید خوش به حال تر می شوید.اگر بدهکارید بدهکارتر و اگر خسیس هستید خسیس تر می شوید.چند روزی هست که این جمله فکرم را مشغول کرده .گمانم خیلی درست است و در آشناهای من صدق می کند و با تجربیاتم می خواند.

خواستم بگویم که آماده باشید برای وقتی که اوضاعتان بهتر می شود .بخشنده باشید .خوب باشید .مثبت های پای اسمتان را بیشتر کنید .هر چه را که می خواهید تشدید شود نزد خودتان داشته باشید.

خواستم بگویم اگر منتظرید که وضعتان بهتر شود از نظر مالی و بعد همه اخلاق های کوفتی و گیر و گرفتاری های روانی و بدهی ها و سستی ها و بی تصمیمی ها و بدی هایتان با پول خوب شود سخت در اشتباهید.

بی پیر

1.گاهی هم می طلبد که یک آدم بلد پیدا شود و دست آدم را بگیرد و از پیچها و پیچیدگی ها رد کند.جاده ی چالوس خوراک این تکه گاه هاست .یک راننده خوب که سرعتش کافی باشد و جاده را بشناسد و تو سپر به سپر باهاش دنده عوض کنی و کلاج ترمز کنی و او به جای تو حواسش شش دانگ به جاده ایی باشد که انگار همت بی پیچ است.خستگی کمتر .تلفات کمتر .اشتباه کمتر....

2.نوجوانی ام را به یاد می آورم که چه قدر دلم می خواست یک بزرگ تر و بلدی داشتم و درست و غلط کارها و تصمیم هام را معلوم می کرد.و نشد.و اگر گاهی به کسی بر می خوردم که می شد که راهنما و بزرگترم باشد انقدر خجالتی بودم که نمی رفتم به طرفش.حالا که دیگر هیچ.

3.این روزها فکر می کنم بی پیر صفتی است که شامل حال همه ما می شود. ما آدم های بی پیری هستیم.و این تا همین چند سال پیش انقدر بد بوده که به عنوان فحش استفاده می شده.

4.و....بی پیر مرو تو در خرابات/هر چند سکندر زمانی........ ما اما باید همه اشتباهات را خودمان شخصن تجربه کنیم تا برایمان تجربه شود.ما که فلان زمان هم نیستیم اما انگار در خرابات به دنیا آمده اییم اصلن.

راه و چاه

یک پیمانکار جوانی تو منطقه 19 بود که خیلی موقعیتش شبیه من بود. تازه شروع کرده بود. قرارداد کوچک داشت. گیر و گرفتاری های من را داشت و البته خیلی زرنگ تر(به سبک ایرانی) و کمی تجربه اش بیشتر بود .گاهی می آمد سر کارمان نصیحت می کرد. نخاله ها را این طوری ببرید. برای ماسه به فلانی زنگ بزنید. صورتجلسه را ببرید فلانی رسیدگی کند.به آزمایشگاه انقدر پول بدهید. چرا انقدر بتن می ریزید؟ چرا گیجید؟ اینجوری ور شکست می شوید.خیلی راه و چاه بلد بود .خبر رسید که مرده.

پ ن: دلم می خواست باز هم بیاید بگوید این طوری راست بگویید.حق مردم را اگر بخورید اینطوری دهنتان سرویس است.رشوه را آن طرف چطور حساب می کنند .بتن را همانقدر که گفته اند بریزید.پول کارگر افغانی مثل آتش می ماند.خیلی راه و چاه بلد است .شاید باورمان می شد.