آقا طیب

اینجا فکرهای بلندم را می نویسم

آقا طیب

اینجا فکرهای بلندم را می نویسم

بی پیر

1.گاهی هم می طلبد که یک آدم بلد پیدا شود و دست آدم را بگیرد و از پیچها و پیچیدگی ها رد کند.جاده ی چالوس خوراک این تکه گاه هاست .یک راننده خوب که سرعتش کافی باشد و جاده را بشناسد و تو سپر به سپر باهاش دنده عوض کنی و کلاج ترمز کنی و او به جای تو حواسش شش دانگ به جاده ایی باشد که انگار همت بی پیچ است.خستگی کمتر .تلفات کمتر .اشتباه کمتر....

2.نوجوانی ام را به یاد می آورم که چه قدر دلم می خواست یک بزرگ تر و بلدی داشتم و درست و غلط کارها و تصمیم هام را معلوم می کرد.و نشد.و اگر گاهی به کسی بر می خوردم که می شد که راهنما و بزرگترم باشد انقدر خجالتی بودم که نمی رفتم به طرفش.حالا که دیگر هیچ.

3.این روزها فکر می کنم بی پیر صفتی است که شامل حال همه ما می شود. ما آدم های بی پیری هستیم.و این تا همین چند سال پیش انقدر بد بوده که به عنوان فحش استفاده می شده.

4.و....بی پیر مرو تو در خرابات/هر چند سکندر زمانی........ ما اما باید همه اشتباهات را خودمان شخصن تجربه کنیم تا برایمان تجربه شود.ما که فلان زمان هم نیستیم اما انگار در خرابات به دنیا آمده اییم اصلن.

نظرات 7 + ارسال نظر
fars جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:01 ق.ظ http://www.fars.eoo.ir

823021605885گاهی شانس فقط یک بار به آدم رو میاره پس باید قدرش رو دونست بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.fars.eoo.ir

سارا جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:59 ق.ظ http://sazesara.blogfa.com

نسل پشت نسل، تنها امتحان پس می‌ دهیم
دیگر انسانی نخواهد بود، قربانی بس است...

فاضل نظری

مریم انصاری جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:20 ق.ظ


کار از تو می رود، مددی ای «دلیل ِ راه»! ... ...


الهه جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ق.ظ http://khooneyedel.blogsky.com

زندگی پر از کوی های خراباته...این خماریها و افتان و خیزان رفتن ها،به مِی ِ ناب آخرش می ارزه...فقط اگر راه، "رفته" بشه...راه هم راه بلد میخواد و پیر...ولی پیر هم فقط "راه" رو نشون میده،تجربهٔ "چاه" مال خودمونه......

جزیره جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:14 ق.ظ

اوهوم.
من به اشتباه میگفتم بی پیر مرو به "ظلمات"،البته تقصیر من هم نبود دورو بریهام زیاد میگفتن.حالا ظلمات هم باشه فرقی نمیکنه.میکنه؟

باغبان شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:33 ق.ظ http://laleabbasi.blogfa.com

پیر را بگزین که بی پیـــــر این سفر
هست بس پر آفت و خــوف و خطر
...

جزیره جان من الان سرچ کردم توی گوگل چند جایی همین ظلماتی که تو نوشتی آوردن!

مونا معصومی سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:50 ب.ظ

شماره ی یک را اللهم ارزقنا.
شماره ی دو را من نیز هم به شدت.
شماره ی سه را والا به خدا.
شماره ی چهار را ای داد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد